Iranian Mental Health Center
مشاوره و روانشناسی

نشانه های اساسی بيماري‌های روانی

 

– اختلالات هشياری :

 ابر گرفتگی شعور: اختلال جهت يابی، درک و توجه كه در اختلالات روانی عضوی ديده می شود.

 بهت: حالتی كه در آن شخص واكنش نشان نمی دهد واز محيط خود آگاه نيست.

 دليريومDelirum : واكنش همراه با بيقراری ، پريشانی ، فقدان جهت يابی همراه با ترس و توهم.

 اغتشاش شعور (Confusion): آشفتگي هشياری كه در آن واكنش ها نسبت به محركهای محيطی نامتناسب هستند.

 بی توجهی انتخابی: عدم توجه به آنچه كه ايجاد اضطراب می نمايد.

 گوش به زنگ بودن: توجه وتمركز مفرط روی محرک های درونی وبيرونی ثانوی.

 Folie a deux: بيماری روانی القایی بين دو نفر يا بيش‌تر.

2- هيجان:

عاطفه نا متناسب: ناهماهنگی بين اساس هيجان وفكر يا عقيده يا كلام همراه با آن.

عاطفه كند: كاهش شديد در شدت احساس ابراز شده.

عاطفه محدود: كاهش مشخص شدت ته رنگ احساس به درجاتی كم‌تر از عاطفه كند.

عاطفه سطحی : فقدان يا فقدان تقريبی هر گونه نشانه ابراز عاطفی ، صدای يكنواخت و چهره بی حركت.

عاطفه بی ثبات: تغيير سريع و ناگهانی احساس هيجانی ، بدون ارتباط با محرکهای خارجی.

نشعه Euphoria: احساس نشاط شديد همراه با احساسهای بزرگ منشی.

خلسه Ecstasy: حالت شور ونشاط بدون دليل وكنترل.

آلكسی تايمی: ناتوانی يا اشكال در شرح يا آگاهی مشخص از هيجانات يا خلق خود.

ترک لذت: فقدان علاقه و كناره گيري از هر گونه فعاليت لذت بخش كه غالبا با افسردگي همراه است.

خوشی Elation: عاطفه مركب از احساس نشئه، پيروزی، خودپسندی شديد يا خوش بينی.

3 رفتار حركتی:

پژواک رفتار (Echopraxia): تكرار تقليدی حركات ديگری. در اسكيزوفرنی كاتاتونيک ديده مي‌شود.

كاتتونی: نوعی اسكيزوفرنی مشخص با دوره های رژيديته جسمی، منفی كاری ، تحريک، بهت با وضعيت اندامي ثابت و بدون انعطاف و رفتار كليشه ای.

كاتالپسی: حفظ وضعيت اندامی وحالات فيزيکی غير عادی.

كاتاپلكسي: فلج موقتی يا بی حركتی و كولاپس ناشی از هيجانات قوی.

رژيديته: انتخاب وضعيت سفت و ثابت ، عليرغم سعی برای حركت.

آلكينزی Alkinesia: فقدان حركت فيزيکی هرگونه اختلال در حركت .

رفتار كليشه ای Stereotypy: الگوی ثابت و تكراری حركات و تكلم.

(ادا و اطوار) Mannerism: حركات غير ارادی و كليشه‌ای.

(گنگي) Mutism: خموشی بدون اختلالات ساختاری .

هيپركينزی: فعاليت همراه با بي‌قراری، پرخاشگری و تخريب.

آكاتژيا : احساس ذهنی تنش عضلانی ثانوی بر مصرف داروهای روانگردان يا ساير داروها كه مي‌تواند منجر به بيقراری با قدم زدن مداوم ، نشستن و برخاستن مكرر.

(بي قراری ) Agitation: بيش فعالی زياد ، غير سازنده و واكنش به تنش درونی.

ديسكينزيا: اشكال در انجام حركات ارادی بطوری كه در اختلالات خارج هرمی ديده می شود.

ديستوني: انقباض عضلانی كند و مستمر در اندام‌ها و تنه كه اغلب با مصرف داروها ديده می شود.

4– اختلالات تفكر:

تفكر اوتيستيک: تفكری كه اميال درونی را اقناع كرده ولی با واقعيت هماهنگ نيست.

هذيان : عقيده باطلی كه بر استنباط نادرست شخص از واقعيت بيرونی متكی است و با منطق اصلاح نمي‌گردد.

تفكر مماسی: ناتوانی برای ايجاد تداعی های هدف دار در تفكر ، بيمار از نقطه مبدا به نقطه مطلوب نمی رسد.

بی ربطی: تكلمی كه بطورکلی قابل فهم نيست؛ جريان غير منطقی و غير دستوری افكار يا كلمات كه منجر به آشفتگی تكلم مي‌گردد.

خروج از خط : انحراف تدريجی يا ناگهانی قطار فكر بدون انسداد.

عقيده بيش بها داده شده (Overvalued idea) : باور اشتباهی غير معقول ثابت كه ثبات آن كم‌تر از تفكر هذيانی است.

فوبیا: ترس بيمار گونه همراه با اضطراب شديد.

5– اختلالات درک :

توهم : درک حسی اشتباهی كه به محركهای خارجی واقعی مربوط نيست.

خطای حسی: درک و تعبير اشتباه از محركهای حسی واقعی خارجی (lLUTION)

سينستزيا: احساس ها يا توهماتی كه به وسيله ساير احساس ها به وجود می آيند مثلا صدايي «ديده» می‌شود يا يک تجربه بصری«شنيده» می شود.

پديده يدک كشی: نوعی اختلال درک ناشي از داروهای ‌توهم ‌زا كه در آن اشيا متحرک به صورت يک سری مجزا و منفصل به نظر ميرسد.

تجزيه: مكانيسم دفاعی ناخود آگاه به صورت گسستگی گروهی از فرآيندها و رفتار ها از بقيه فعاليت‌های روانی شخص.

هالوسينوز: درک حسی كه برای آن محرک خارجی وجود ندارد. در اسكيزوفرنی و پسيكوز وجود دارد.

مسخ شخصيت Depersonalization: بيمار احساس می‌كند كه هويت شخصی خود را از دست داده و متفاوت، بيگانه يا غير واقعی است. توهمات مربوط سوء مصرف مزمن الكل.

6- اختلالات حافظه :

de ja Vu آشنا پنداری: احساس اين كه شخص چيزی را می بيند كه قبلا ديده است.

De ja enten du شنوده پنداری : احساس اين كه شخص چيزی را می شنود يا درک می‌كند كه قبلا شنيده است .

De ja pense : احساس اين كه شخص فكری تازه را تكرار فكری كه قبلا تجربه يا احساس شده است تلقی می‌كند.

Ja mais Vu : احساس اشتباهی نا آشنايی با موقعيتی كه شخص قبلا آن را تجربه كرده است.

پست های مرتبط

روان‌شناسی مرضی و كودكان استثنايی

imhct

روان‌پزشكی داروها

imhct

اختلالات خلقی

imhct

Leave a Comment