Iranian Mental Health Center
مقالات دکتر کاوه

تغییر پارادایم ذهنی-(دکترمجید کاوه- پزشک و سایکوتراپیست)

احتمالا با مفاهیم پارادایم و پارادایم شیفت آشنا هستید. پارادایم شیفت به مفهوم عبور از یک فضای فکری به فضائی دیگر است. دانشمندان معمولاً مجموعه‌ای از پیش فرض ها،‌ روش‌ها، ابزارها و نظریه‌ها را می‌پذیرند و تمام دانش و نگرش آنا ن حول همین نکات پذیرفته‌شده، شکل می‌گیرد.در واقع دانشمندان، در مفروضات بنیادین خود تردید نمی‌کنند بلکه صرفاً می‌کوشند مثال‌ها و مصداق‌های تازه‌ای برای آنها یافته و دانش خود را در قلمرو همین اصول پذیرفته‌شده توسعه دهند. به فضا ی حاکم بر اصول پذیرفته شده  “پارادایم” گفته میشود.

پس از مشاهده‌ی تناقض ها و کارکردی نبودن پارادایم موجود در تبین رویدادها و ارتباط با واقعیت ها ،‌ دانشمندان بتدریج برای کنار گذاشتن آن و پذیرش پارادایم جدید آماده می‌شوند. چیزی که به آن پارادایم شیفت (Paradigm Shift) یا “تغییر پارادایمی” گفته می‌شود.لازمه این تغییر بازنگری در پیش فرض ها و باز تعریف مفاهیم بنیادین است.

با انقلاب کوپرنیکی در نجوم  که مثال کلاسیکی از تغییر پارادایم است، آشنا هستیم.  این ایده انقلابی یا تغییر پیش فرض مرکزیت زمین به مرکزیت خورشید، باور های تثبیت شده زمان خود را به چالش کشید و راه را برای اکتشافات علمی جدید و درک مبتنی بر واقعیت از جهان هستی هموار کرد. همچنین پیامد های فلسفی و اجتماعی این تغییر پارادایم تا عصر روشنگری امتداد یافت . مثال های  دیگر تغییر پارادایم مانند تئوری داروین  و انقلاب دیجیتالی ، نشان می‌دهند که چگونه  این تغییر می‌تواند در زمینه‌ها و حوزه‌های مختلف رخ دهد و راه گشای افق های جدیدی برای درک و تعامل با جهان باشد. انقلاب صنعتی نیز یک ” تغییر پارادایم ” بود که  زندگی مردم را تغییر داد. قبل از انقلاب صنعتی، مردم سخت کار می کردند و اوقات فراغت کمی داشتند. پس از آن، مردم  توانستند زندگی طولانی تر وروابط بیشتری داشته باشند. آنها دیگر نیازی به کار سخت نداشتند و به فکر اوقات فراغت و طول عمر خود بودند. از این رو در پارادایم جدید نهادهایی برای سرگرمی و ورزش پدید آمدند که قبل از آن وجود نداشتند.

مثالی آموزشی برای انتقال مفهوم ” تغییر پارادایم” داریم که از تغییر درتکنیک پرش ارتفاعِ قهرمانان رشته دوومیدانی وام گرفته شده است. تا اواخر دهه ۶۰ میلادی ورزشکاران  این رشته با تکنیک معمول “پرش رو به مانع” (towards the bar) از مانع عبور میکردند .اما در المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی یک قهرمان آمریکایی به نام “داگلاس  فازبری” روش نوینی را ارائه داد، بگونه ای که پس از نزدیک شدن به مانع در آخرین لحظه  با یک چرخش، پشت به مانع اقدام به پرش میکرد . روش این ورزشکار در ابتدا کمی عجیب و حتی برای دیگران خنده دار بود اما او با این روش نه تنها  با شکستن رکورد آنزمان مدال طلای المپیک راه تصاحب کرد ، بلکه انقلابی در این رشته پدید آورد، بگونه ای که همه ورزشکاران به این تکنیک رو آوردند و پس از آن المپیک به روش  ”پرش با پشت” (back first) ، روش فازبری(Fosbury flop)  گفته می شود. مطالعات بعدی نشان داد  که روش فازبری، یعنی پرش با پشت ، در مقایسه با روش سنتی، نقطه ثقل بدن  را پایین تر قرار می دهد که به نوبه خود موجب توانایی ورزشکاردر عبوراز مانع بلندتر میشود. پس از گذشت بیش از پنجاه سال هیچ ورزشکاری نتوانسته  با استفاده از روش قدیمی به رکورد خودش در روش فازبری دست یابد.

 سوال اینجاست که چرا در مسابقه ی پرش ارتفاع که از سال های دور در مسابقات المپیک برگزار می شد روش پریدن  همواره بصورت “رو به مانع “بود؟ در حالیکه تا دهه ی ۶۰ میلادی، کمتر ورزشکاری توان عبور از مانع دو متری را داشت ، با تغییر پارادایم ، ورزشکاران از مانع دو نیم متری هم عبور کردند، بدون اینکه قدرت بدنی آنها و یا دیگر تکنیک های پرش تفاوتی کرده باشد. بدیهی ست که پاسخ به این سوال از مسیر عناصر تشکیل دهنده پارادایم بخصوص “زمان” میگذرد. علاوه برآن پاسخ به هر سوال ذهنی  تابعِ فضای پارادایمی  ست که آن  پرسش را مطرح کرده‌ایم. به این معنی که از در مسابقات قبلی دلیلی بر اراده و تصمیم به عبور از مانع بیش از دو متری وجود نداشت ، حال آنکه با افزایش تعداد ورزشکارانی که می توانستند از مانع  دومتری عبور کنند و فشرده شدن رقابت‌ها، این پرسش مطرح شد که “چگونه می توان ارتفاع بیشتری را پرید؟” به عبارت دیگر روش ها و رویکرد های جدید زمانی پدیدار میشوند که پیش فرض ها ی موجود کارکرد نداشته باشند و پیش‌بینی‌ها به واقعیت نپیوندد.

 در روانشناسی پارادایم ذهنی به نحوه ی دریافت، ادراک و تفسیر(Conception, Perception& Interpretation) یک فرد از دنیای اطراف خود اشاره دارد. تغییر در پارادایم ذهنی منجربه  تغییر در دیدگاه و جهان بینی شخص میشود که به نوبه ی خود میتواند بینش های جدید و ادراک متفاوت از هستی پدید آورد.اگر چه جهان با تغییر پارادایم تغییر نمی‌کند،‌ اما انسان پس از تغییر پارادایم، در جهان دیگری زندگی می‌کند.

 این پارادایم یک فیلتر ذهنی است که از طریق آن به جهان می نگریم وبه تجارب و رویدادهای زندگی خود را معنی میدهیم. پارادایم ها از باورهای اصلی ما نشاِت گرفته اند و بر تصمیم های روزانه ما تأثیر می گذارند. پاردایم ذهنی انسانها متاثر از ترکیب عناصر مختلفی مانند صداقت، موفقیت و ترس است. بدیهی است که عنصر “زمان”  علاوه بر نقش تعیین کننده ای که در کلیت پارادایم ذهنی دارد بر تک تک عناصر آن نیز موثر است.

این‌که انسان چه چیز را می‌بیند،‌ تابع دو متغیر است. یکی این‌که به کجا می‌نگرد و دیگر آنکه بر اساس  تجربیات قبلی ادراکی و حسی خود “چگونه” می ببیند. یعنی ادراک ما از حوادث، روابط و تغییرات هیجانیِ ناشی از آن ، تابعی از پیش فرض ها و طرحواره های ذهنی ماست. آنچه احساس و رفتار ما را پدید می آورد باورها، اعتقادات و نظام فکری ماست. بدیهی است که در بسیاری از موارد ممکن است متوجه شویم که احتیاج به تغییر در نظام باورخود و عناصر ثابت آن داریم و پس از آن با بازتعریف این عناصر و جایگزینی آن با موارد جدید و کاربردی تر، ادراک ما از پیرامون خود و همچنین احساسات حاصل از آن تغییرخواهد کرد ( بدیهی ست که عکس العمل و رفتار متفاوتی هم خواهیم داشت)  گویی که با تولدی دوباره در فضای دیگری زندگی میکنیم. این حالت مفهومِ” تغییر پارادایم ذهنی ” است.

تغییر پارادایم ذهنی اغلب زمانی اتفاق می افتد که فرد با اطلاعات، تجربه ها و تناقض های جدیدی مواجه شود که باورها یا پیش فرض های او را به چالش میکشد. این  چالش ها می توانند منجر به ارزیابی مجدد باورها، ارزش ها و اولویت های فرد شود و ممکن است منتهی به تغییر قابل توجهی در ، نگرش، احساس و رفتار فرد شود. تغییر پارادایم ذهنی می تواند ابزار قدرتمندی برای رشد و تکامل شخصیتی باشد، زیرا به فرد اجازه می دهد درک خود را از جهان گسترش دهد و مهارت ها و قابلیت های جدیدی را بدست آورد. همچنین می تواند منجر به خلاقیت، نوآوری و توانایی های حل مسئله  شود.

در شرایط عادی، انسان موجودی  نوآور و خلاق نیست و عملکرد او محدود به واکنش به رخدادهای روزمره  است.  حتی در برخی موارد سعی در تغییر محیط خود ویا روابط فردی و رویدادهای زندگی دارد تا شرایط مطلوبی را برای خود فراهم سازد. اما انسان نوآور ضمن برقراری تعادل بین پذیرش و تغییردربرون،  سعی در پالایش درون و بروز رسانی و کارآمد ساختنِ نحوه نگرش، تجربه های حسی و باورهای ذهنی خود دارد تا پس از آن بتواند محیط پیرامون خود را بصورت واقعی( بدون فیلتر) احساس کرده وتوان  لذت بردن از واقعیت ها را بدست آورد.

تغییر پارادایم می تواند تأثیرات مثبت و منفی بر زندگی ما داشته باشد، و همراه با تغییری اساسی در نحوه تفکر و ادراک ما از هستی، منجر به رشد شخصیتی، بهبود فدرت تحلیل و تصمیم گیری و فرصت های جدید برای نوآوری و خلاقیت شود. با این وجود تا زمانیکه نتوانیم با تغییر پارادایمی سازگار شویم ، روبرو شدن با چالش های آن  ومقاومت در برابر تغییر، آزار دهنده و اضطراب آور خواهد بود.

پرش تیمورغیاثی قهرمان المپیک آسیایی تهران به روش فازبری 1973
پرش رزماری آکرمن قهرمان المپیک مونیخ به روش قدیمی1972

B183-U1Bundesarchiv_Bild_183-U1230-0001,_Rosemarie_Ackerma230-0001,_Rosemarie_Ackermann1972

 

پست های مرتبط

هوش کلامی و توانایی ذهنی در ضرب المثل ها

imhct

اثر آیکیا چیست؟ – IKEA EFFECT

imhct.ca

بزرگداشت روز جهانی زن 2022

imhct_root

Leave a Comment