دکتر مجید کاوه
عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه در تهران
عضو کالج رواندرمانی ( انتاریو) کانادا
مقدمه
مهاجرت پدیدهای است که برای به دست آوردن زندگی بهتر صورت میگیرد و معمولا به دو دسته اجباری و اختیاری تقسیم میشود. در دهههای گذشته نوع اختیاری آن رشد چشمگیری داشته است و در نگاهی اجمالی از شرق به غرب و یا از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای توسعه یافته در جریان بوده است. بدیهی است که ویژگیهای دو نوع مهاجرت فوق، به خصوص نوع اختیاری و تاثیرات آن در زندگی و رفتار انسانها متفاوت است. در این نوشتار منظور از مهاجرت نوع اختیاری آن است و بحث مهاجرت اجباری (که اغلب ناشی از جنگ، قحطی و ناامنی است) مورد نظر نیست. هم چنین در سالهای اخیر گرایشی به زندگی همزمان در دو کشور دیده میشود که نوع خاصی از مهاجرت محسوب میشود که در آن ضمن رفت و آمد به کشور مقصد و کسب مجوز اقامت و کار، روابط و پایگاههای مادی و عاطفی در کشور مبدا نیز حفظ میشود. به این گونه مهاجرت در فرصتی دیگر خواهم پرداخت.
علل مهاجرت به دو گروه جذب کننده و دفع کننده تقسیم میشوند. عوامل جذب کننده مربوط به کشور مقصد است و باعث گرایش مهاجران به آن کشور میشود. این عوامل میتوانند استانداردهای بالاتر زندگی، رفاه اجتماعی، شغل بهتر، تحصیلات و همینطور دلایل خانوادگی و یا شخصی باشند. هم چنین محرومیتهای اجتماعی، عدم امکان تحصیل، سطح نازل رفاه و نبود شرایط اجتماعی دلخواه در کنار فقر و دستمزد پایین، از علل دفع کننده است که مربوط به کشور مبدا هستند.
اگرچه مهاجرت داوطلبانه و اختیاری نوعی انتخاب محسوب میشود، باید در نظر داشت که مهاجرت با مسافرت تفریحی چند روزه تفاوت دارد. آن چه در مهاجرت اتفاق میافتد تغییرات وسیع و عمیق در زندگی و شرایط روحی و روانی است که به اختصار به آن میپردازیم.
مهمترین ویژهگی مهاجرت استرسزا یا تنش آور بودن آن است که تاثیرات روانی و استرس رفتاری آن از زمان برنامه ریزی برای مهاجرت شروع میشود و تا زمان انطباق کامل با محیط جدید ادامه می یابد که میتواند سالها به طول انجامد.
استرس جزء جدا نشدنی از زندگی انسان امروزی است و عبارت است از شرایطی که در آن فشار هر نوع محرک داخلی یا خارجی در انسان ایجاد تنش کند. واکنش بدن به این تنش را استرس یا تنیدگی مینامند.
بنابراین، پاسخ بدن به فشار محرک خارجی (مانند فوت یکی از بستگان، اخراج از کار، نقل مکان و یا بیماری) همراه با فعل و انفعالات بیوشیمیایی درمغز بر حالت روحی و روانی انسان تاثیر میگذارد. با این وجود، استرس به عنوان یک واکنش طبیعی در صورت کنترل آن برای ادامه حیات و تطبیق با محیط ضرورت دارد و میتواند باعث افزایش عملکرد و انگیزه شود، حال آن که در بسیاری موارد استرس غیرقابل کنترل و طولانی به اضطراب و افسردگی و غیره میانجامد وعلاوه بر اختلال در ادراک و شناخت، قدرت عملکرد و توانایی ذهنی در حل مسایل را نیز کاهش میدهد و موجب کاهش عملکرد میشود.
مهاجرت همراه با فرآیندهای همراه آن مانند تغییر محل زندگی، تغییر شغل، دوری از دوستان و آشنایان، عدم امنیت مالی و غیره از عوامل اساسی در بروز استرس هستند. لذا مهاجرت مجموعهای از افکار و احساسات و اعمال استرسزا است که هر یک به تنهایی میتوانند موجب بروز برخی اختلالات روحی و روانی شوند.
عوامل استرس زا در مبداء
اگر به ویژگیهای روانی افراد علاقهمند به مهاجرت دقت شود، ریشههای استرس را در شخصیت این افراد حتی قبل از مهاجرت میتوان پیدا کرد. در اغلب موارد مهاجران جایگاه موجود اجتماعی، شغلی و اقتصادی خود را متناسب با انتظارات خود نمیدانند و در فکر تغییر محیط و شرایط موجود هستند. همین عدم تناسب بین آنچه که “هستیم “و آنچه که توقع داریم “باشیم”عاملی استرسزا است. بنابراین میتوان گفت که استرس این مهاجران حتی قبل از تفکر درباره مهاجرت شروع میشود.
به طور کلی، افرادی که تصمیم به مهاجرت میگیرند ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند از جمله بهره هوشی بالا، جسارت، ریسک پذیری و غیره. البته این بدان معنی نیست که افرادی که مهاجرت نکردهاند دارای این صفات نیستند، بلکه معنی آن این است که مهاجران در بین این گونه افراد جامعه یافت میشوند. بدیهی است که این گونه افراد اغلب دارای جایگاه خاصی در جامعه هستند که با مهاجرت، آن را از دست خواهند داد. بنابراین، استرس ناشی از آن همراه با تغییر محل زندگی، اجبار به فروش وسایل منزل و دوری از دوستان و بستگان همگی موجب بروز استرس در فرد میشوند. ناگفته پیداست که میزان این استرس بستگی به شدت وابستگی به عوامل فوق دارد. هر قدر دلبستگیهای مالی، عاطفی، کاری و خانوادگی بیشتری داشته باشیم میزان استرس بیشتر خواهد شد و با در نظر گرفتن این که مجبور به ترک چه میزان از دستاوردهای گذشته خود هستیم و باید بدون آنها مهاجرت کنیم، به همان اندازه دچار استرس خواهیم شد. تحقیقات نشان میدهد کسانی که قبل ازمهاجرت شرایط مالی و اجتماعی خوبی نداشتهاند، پس از مهاجرت رضایتمندی بالاتری داشتهاند. از این نکته میتوان به دلایل سادهتر بودن مهاجرت در سنین جوانی پیبرد و همین طور با دلایل بروز استرس قبل از مهاجرت بیشتر آشنا شد.
عوامل استرسزا در مقصد
محیط جدید همراه با عناصر زبانی، فرهنگی و شرایط جوی علاوه بر تازگی و تنوع آن در ابتدا، میتواند در ادامه به یک عامل استرسزا تبدیل شود. مواردی مانند انتخاب محل سکونت، تهیه مسکن مناسب و تامین وسایل مورد نیاز از اولین مشکلات پیشرو هستند. در ادامه، معادل سازی مدارک (از مدارک تحصیلی گرفته تا گواهینامه رانندگی، کارت واکسیناسیون کودکان و …)، دسترسی به وسایل ارتباطی (تلفن همراه، اینترنت، کانالهای مورد علاقه تلویزیونی) و مهمتر از همه یافتن شغل مناسب و به دست آوردن درآمد کافی، هر یک همراه با استرس و نگرانیهای مربوط به خود است. علاوه بر همه اینها، مشکلات مالی به ویژه در صورت نداشتن پس انداز کافی، ضمن ایجاد نگرانی و اضطراب بر همه فعالیتهای مهاجر تازه وارد سایه میاندازد و سختیها را دو چندان میکند.
برای مقابله یا به عبارت بهتر برای مدیریت این موج استرس، به منابع و ابزاری مناسب احتیاج داریم که بیگمان توانایی فرد و شخصیت او در هموار سازی این راه و مقابله با استرس مهمترین نقش را بازی میکند. در صورتی که فرد نتواند با تنشهای موجود کنار آید، خلق افسرده، اعتماد به نفس پایین، اختلال در خواب، احساس غربت و دلتنگی همراه با احساس پوچی به سراغ وی میآید. این مسایل میتواند منجر به برخی رفتارها مانند سوءمصرف الکل یا مواد مخدر، اختلال در خواب، اختلافات خانوادگی و اختلالات روانی یا بیماریهای جسمی شود.
زمینههای مهاجرت موفق
به طور کلی، عوامل تاثیر گذار در یک مهاجرت موفق عبارتند از:
– داشتن رویکرد مثبت به مهاجرت (بدبین نبودن)
– رضایت مندی از مهاجرت در هر مرحله از آن
– میزان انطباق پذیری
– شبکه حمایت کننده دوستان و بستگان
– داشتن روحیه تلاشگر و سخت کوش
هر یک از موارد فوق به تنهایی و به خصوص در کنار یکدیگر میتواند زمینههای رضایتمندی و موفقیت در مهاجرت را فراهم آورند. پر واضح است که در هر شرایط، نقش یکی از عوامل فوق پررنگتر میشود. برای مثال، شبکه حمایتی دوستان و بستگان در ابتدای مهاجرت و لذت از تلاش کردن و سخت کوش بودن در سالهای بعد نقش بهتری دارند.
اما آنچه که در میزان موفقیت مهاجرت تعیین کننده است دو عامل شخصیت واقع گرا و تکامل یافته و انتظارات واقعی از مهاجرت است. افرادی که با تمرکز به کار و فعالیت و پیشرفت بر اساس کیفیت موجود زندگی توانایی مقابله و کنار آمدن با استرس را دارند، بسیار موفقتر از کسانی هستند که با احساس ناخرسندی از وضعیت موجود و تفکرات منفی در برابر استرس سر فرود میآورند. هم چنین افرادی که نگاهشان به مهاجرت مثلث “تغییر، تلاش، حل مشکل” است و هیچ گونه ثبات، سستی و آرامش را در آن جستجو نمیکنند، شانس موفقیت بیشتری در مهاجرت دارند. در حالی که کسانی که رویای غیر واقعی از مهاجرت داشتهاند و شرایط موجود را متفاوت با ایده آلهای خود میبینند، با توقع بیش از حد، راه را برای بروز استرس بیشتر هموار میکنند و امکان موفق شدن را از دست میدهند. بنابراین، شخصیت تکامل یافته و انتظار مناسب از مهاجرت دو عامل مهم برای یک مهاجرت موفق است.
چگونه مهاجرت موفقی داشته باشیم؟
همان گونه که پیشتر اشاره شد، ویژهگیهای مهاجرت به شرایط گوناگون و شخصیت فرد مهاجرت کننده بستگی دارد، اما آنچه با کاهش مشکلات روحی و روانی شانس موفقیت بیشتری به مهاجرت میدهد، به طور خلاصه عبارتند از
مشاوره با افراد متخصص اعم از مشاوران مهاجرت و مشاوران بهداشت روان
داشتن انتظارات واقعی و منطقی از مهاجرت
یادگیری زبان و به دست آوردن تواناییها و مهارتهای جدید
به دست آوردن جایگاه اجتماعی از طریق اشتغال و یا کار داوطلبانه
ایجاد شبکه دوستان جدید و حفظ ارتباط با دوستان قدیمی
تکیه بر دستاوردهای مهاجرت وعدم توجه به چیزهای از دست رفته
اگر چه بر اساس مطالعات انجام یافته اکثر مهاجران به کانادا در مقایسه با کشور مبدا رضایتمندی بیشتری از زندگی خود دارند (برای نمونه رجوع کنید به :
Life Satisfaction among Recent Immigration in Canada-www.statcan.gc.ca) نباید فراموش کرد که در این راه سختیها و مشکلاتی نیز و جود دارد. رعایت ملزومات مهاجرت و استفاده از تجارب دیگران، به خصوص افراد متخصص و آگاه، ضمن کاهش فشارها و کنترل استرس ناشی از آن میتواند مهاجرت را آسانتر و موفقتر نماید.